مقدمه
مدیران در دنیای معاصر، علاوهبر مدیریت فعالیتهای پیچیده درون سازمانها با چالشهایی مانند تغییر در متغیرهای سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیک و اجتماعی، تغییرات در علائق، منافع و اقدامات گروههایی مانند هیأت مدیره، مالکان، رقبا، عرضهکنندگان [مواد اولیه]، سازمانهای کارگری و سازمانهای دولتی روبرو هستند. بنابراین مدیران ناگزیر از تجزیه و تحلیل و ارزیابی نظاممند و مستمر محیط فعالیت خود و استفاده از اطلاعات بهدست آمده از این تجزیه و تحلیلها هستند. امروزه مدیران، جهت برخورد اثربخش با چالشهای مذکور که بر توانایی سازمان متبوع آنها در سودآوری و توسعه فعالیتها تأثیر میگذارند، فرآیند مدیریت راهبردی را مورد توجه قراردادهاند. در باور مدیران، فرآیند مدیریت راهبردی به بهینه نمودن موقعیّت شرکت در محیط رقابت کمک میکند و به مدیران توانایی پیشبینی دقیقتر تغییرات و دگرگونیها را عطا کرده، آمادگی سازمان را در مقابل رویدادهای غیر قابل انتظار درونی (شرکت) و بیرونی افزایش میدهد. ( پیرزو رابینسون، 1387، ص5-4.)