روستای مزید

روستای مزید یکی از روستاهای شهر بلده می باشد.

 

امروزه بسیار می شنویم و می خوانیم که سرانه مطالعه در ایران پایین تر از کشورهای دیگر است و فرهنگ مطالعه در بین مردم همه گیر نشده است و مطالعه به صورت عادت روزمره در کنار فعالیت هایی که معمولاً مردم در طول یک شبانه روز انجام می دهند در نیامده است و یا به قولی مطالعه در سبد امور روزمره خانواده ها قرار نگرفته است.

دانشمندان تعلیم و تربیت معتقدند مطالعه و کتابخوانی باید از همان اوان کودکی در خانواده و مدرسه در وجود کودکان نهادینه شود، آنها با روش های مطالعه آشنا و به منابع خواندنی مختلفی مجلات، کتابها، مقالات و ... به آسانی دسترسی داشته باشند و با مشاهده مطالعه روزانه پدر و مادر آنان نیز به این امر ترغیب شوند. به طور کلی می توان گفت اگر محیط خانه غنی باشد (از نظر متن هایی برای مطالعه)، کودک خود به خود به سمت مطالعه می رود همچنان که اگر کودک در محیط خانه با ادوات موسیقی سروکار داشته باشد احتمال این که به سمت موسیقی گرایش پیدا کند زیاد است. با این مقدمه وارد این بحث می شویم که «چرا کارمندان مطالعه نمی کنند؟»

2- دلایل عدم مطالعه کارکنان

کارکنان سازمانها همان انسانهایی هستند که در اجتماع پرورش یافته و بعد وارد سازمان شده اند. عادت ها و تربیت دوران کودکی و جوانی آنها در شکل گیری شخصیت  امروزی آنان بسیار تأثیرگذار بوده است. مسلماً  سازمان ها نمی توانند با برگزاری چند کلاس آموزشی یا پند و اندرز و صدور بخشنامه در تغییر شخصیت آنان تأثیر چندانی داشته باشند.

به نظر می رسد می توان دلایل عدم مطالعه کارکنان را با عناوین زیر بررسی نمود:

  • عوامل فرهنگی و اجتماعی
  • عوامل مربوط به کارکنان
  • عوامل مربوط به مدیران و رؤسا

2-1- عوامل فرهنگی و اجتماعی

همانطور که در مقدمه اشاره شد محیط غنی خانواده می تواند در شکل گیری عادت مطالعه در کودکان تأثیر بسیار مهمی داشته باشد و کودک با مشاهده منابع چاپی و غیرچاپی پیرامون خود و مشاهده مطالعه منظم والدین به این امر تشویق می شود و از همان ابتدای زندگی عادت می کند همانطور که در روز غذا می خورد، بازی می کند، مدرسه می رود، تفریح می کند، مطالعه هم داشته باشد. مدارس هم می توانند مشوق این امر باشند و با در دسترس قرار دادن کتابهای مفید و مناسب سن و سال کودکان و برگزاری جلسات کتابخوانی، مسابقات و اهداء جوایز، کودکان را به مطالعه تشویق نمایند و محیطی فراهم کنند که کودکان، معلمین و مدیران خود را در حال مطالعه مشاهده نمایند و از آنان الگو بگیرند.

متأسفانه موارد فوق در خانواده ها و مدارس کمتر مشاهده می شود. در خانواده ها ممکن است انواع اسباب بازی و بازی های کامپیوتری به وفور وجود داشته باشد اما کتاب، مقاله و روزنامه دیده نشود و یا کودکان، پدر و مادر خود را اصلاً در حال مطالعه نبینند بلکه پدر و مادر بیشتر سرگرم تماشای تلویزیون و میهمانی و ... باشند. در مدرسه هم مطالعه صرفاً به حفظ کردن مطالب کتابها و دادن امتحان منحصر می شود و دانش آموزان، معلمین و مدیران خود را در حال مطالعه ندیده و کتابخانه جای متروکه ای محسوب می شود.

معمولاً قسمت اعظم مطالعه مردان در منازل حول سیاست، ورزش، حوادث و یا استفاده از روزنامه ها و هفته نامه ها صورت می گیرد که در شکل گیری هویت علمی و کاری آنان اثر بخش نیست و اصولاً کمتر مشاهده می شود کتاب های علمی و تخصصی در منزل مطالعه  شوند. البته بعضاً  مشاهده می شود که زنان خانه دار در مقابل مطالعه مردان در منزل حساسیت و مقاومت نشان می دهند و به اصطلاح روزنامه یا کتاب را «هووی» خود می پندارند و از مطالعه مردان در خانه ناراضی هستند و خود نیز اصلاً  مطالعه نمی کنند. شاید به همین دلیل باشد که عده ای معتقدند اطلاعات عمومی، اجتماعی و جغرافیایی زنان بسیار پایین تر از مردان است (البته در این مورد تحقیق معتبری صورت نپذیرفته است.www.zibaweb.com

2-2- عوامل مربوط به کارکنان

  • سازمان ها نمونه کوچکی از جوامع به شمار می روند. در سازمان ها نیز همانند سایر بخش های جامعه، فرهنگ مطالعه جا نیفتاده است و مثلاً  اگر همکاری، همکار دیگر را در کتابخانه و یا پشت میز خود در حال مطالعه ببیند، فکر می کند که وی دارد از کار فرار می کند و یا اتلاف وقت می نماید و اصولاً صحنه کتاب خواندن پرسنل در سازمان صحنه جالبی نیست و کمتر مشاهده می شود که فرد کتابی را خوانده و به دیگر همکاران توصیه نماید.
  • اصولاً  کارکنان سازمان ها انگیزه ای برای مطالعه ندارند چون نمی توانند ارتباط معناداری بین فعالیت های اداری و مطالعه تخصصی بیابند. یعنی امور در سازمان به صورت سنتی و عادت انجام می پذیرد نه به صورت علمی. روانشناسان اعتقاد دارند برای این که رفتاری بروز نماید باید حتماً  نیازی در فرد ایجاد شده باشد. تا کارکنان احساس نیاز به داشتن مطالب علمی جدید در خود حس نکنند و با همین میزان دانش و اطلاعات فعلی بتوانند امور اداری روزمره را انجام دهند، فرهنگ مطالعه شکل نمی گیرد.
  • در برخی سازمان ها چنان امور اداری فراوان و تعداد پرسنل کم است، که کارکنان فرصت مطالعه ندارند و تا پایان وقت اداری زیر بار خروارها پروژه و نامه  اداری، جلسات ومراجعه ارباب رجوع گم می شوند و با تن و روحی آزرده و خسته به خانه می روند. در چنین فضایی بحث از مطالعه علمی معنا ندارد.
  • اصولاً در سازمان های دولتی بین آنان که می دانند و آنان که نمی دانند تفاوتی قائل نمی شوند و کارکنانی که اهل مطالعه و تفکر و نگارش هستند مورد تشویق قرار نگرفته و معمولاً  در انزوای اداری قرار می گیرند.
  • تفاوت فاحش حقوق و پاداش بین رؤسا و کارمندان و کارشناسان باعث می شود که انگیزه مطالعه و دانش افزایی کم شده و انگیزه پست یابی تقویت شود زیرا تجربه اداری ثابت کرده است که علم و دانش، پول و امکانات نمی آورد اما پست، هم پول و هم امکانات می آورد. مشاهده می شود که بین احراز پست های مدیریتی و میزان علم و سود پرسنل رابطه مستقیمی وجود ندارد. در موقع دادن پست های سازمانی معمولاً  فاکتور پژوهش و علم و دانش در رتبه های آخر قرار می گیرد و در نتیجه نظام شایسته سالاری بی معنا می شود.

2-3- عوامل مربوط به رؤسای سازمانها

  • ضرب المثل معروفی می گوید: «مردان مطالعه مناسب قدرت نیستند و مردان قدرت وقت مطالعه ندارند
    معمولاً روسا در ادارات باید همان نقش پدر و مادر در خانواده و مربیان در مدارس را ایفا کنند، یعنی الگویی باشند برای مطالعه همکاران. ایشان می بایست بیشتر مطالعه کنند و در کتابخانه سازمان به طور منظم دیده شوند و همکاران را به مطالعه تشویق نمایند. اما برعکس رؤسا معمولاً  خود را بالاتر از آن می پندارند که نیاز به مطالعه داشته باشند و اغلب خود را کامل می دانند، در مقامی بالا که امور را سرپرستی می کنند. البته بعضی اوقات کمبود وقت را بهانه می کنند و تعدد جلسات اداری بی نتیجه نیز روح و جسم آنان را خسته می کند.
  • عده ای از رؤسا مطالعه را اتلاف وقت اداری می دانند و نه تنها خود مطالعه نمی کنند، بلکه با مطالعه کارکنان نیز به مخالفت می پردازند.
  • تعدادی از رؤسا چون بین مطالعه و کیفیت انجام امور اداری ارتباطی نمی بینند، کارکنان زیرمجموعه خود را به مطالعه تشویق نمی کنند و از انجام یک کار اداری ساده که به سرعت توسط یک کارمند صورت پذیرد، بیشتر خوشحال می شوند تا پژوهش و یا نوشتن یک متن علمی توسط کارمند؛ یعنی رؤسا به فکر انجام امور اداری روزمره هستند نه رشد و تعالی کارکنان و انجام علمی امور اداری.
  • گاهی برخی از رؤسا فاقد پژوهش، مقاله، کار علمی، تدریس و مشاوره و ... هستند (امور اداری که صد در صد نیاز به مطالعه دارد). اما امور اداری فراوانی از جمله جلسات اداری، بخشنامه خوانی، تنظیم گزارش  اداری و ... دارند (اموری که ظاهراً  نیازی به مطالعه علمی ندارد). پس از چنین رؤسایی نمی توان انتظار داشت که زیرمجموعه را تشویق به مطالعه نمایند زیرا در خود نیازی به مطالعه حس نمی کنند.
  • تا موقعی که رئیس دستور بدهد و انتظار اطاعت مطلق داشته باشد، دیگر نیازی به مطالعه کردن نمی بیند زیرا نیازی به بحث علمی و جا انداختن روش علمی کار برای زیردست نمی بیند و تا وقتی که مدل مدیریت آمرانه و دستوری حکمفرماست، رئیس خود را در تهدید چالش علمی با پرسنل نمی بیند که بخواهد اطلاعات علمی خود را افزایش دهد زیرا دستوراتش چه درست باشد و چه غلط باید اطاعت شود. پس مطالعه جایی در کار او ندارد.

تنها در مدل مدیریت مشارکتی است که رئیس و کارمند نیاز به مطالعه فراوان دارند زیرا تصمیم گیری جمعی و طی جلسات گروهی اتخاذ می شوند و برای نظرات همه احترام قائل بوده، از افکار جدید و نو استقبال می شود.

در پایان، خاطرنشان می سازد که ابتدا باید نیاز به مطالعه در رؤسا و کارکنان ایجاد شود، سپس روش های مطالعه بررسی شده و برنامه های منظمی برای اعضای سازمان تدوین گردد و این امر مستلزم همکاری نزدیک خانه، مدرسه، رسانه های جمعی و سازمان هاست.  اسمعیلی، بابک1384

 

---------------------------- --------------------------------------

چرا کارمندان پژوهش، کارایی خود را نشان نمی‌دهند؟

     در سامانه‌ی مدیریت حاکم بر پژوهش، به ویژه در بخش تحقیقات منابع طبیعی کشور، اغلب مشاهده می‌شود که ستاده‌ها و بروندادها تناسبی درخور با استعدادها و توان‌های علمی سرمایه‌های انسانی نهادهای علمی پژوهشی و آموزشی کشور ندارد. به دیگر سخن، «تصمیم‌گیر»های کشور نتوانسته‌اند، آن گونه که سزاوار می‌نمود، «تصمیم‌ساز»ها و کارآفرینان را به قلیان انداخته و استعدادهای بالقوه‌ی ایشان را بالفعل سازند. رخدادی که سبب شده، نه‌تنها کارمایه‌ها (انرژی‌ها) به هدر رود، بلکه ضریب رضایتمندی از شغل نیز کاهش یابد.
    
بی‌گمان در بروز این رخداد، عوامل و مؤلفه‌های فراوانی نقش دارند که برخی از آنها چندان پیچیده هم نیست و راهکار خروج از آن هم بسیار ساده می‌نماید؛ دریافتی که در نوشتار حاضر کوشیده‌ام به جلوه‌ای از آن بپردازم.   
    
در سال‌های پایانی دهه‌ی هشتاد میلادی یکی از مشاوران ارشد مدیریت در ایالات متحده به نام فردیناند فورنیس (Ferdinand F. Fournies)، نتایج پژوهش‌های دامنه‌دار و گسترده‌ی خویش را در کتابی با عنوان: «چرا کارکنان، کاری را که از آنان انتظار می‌رود، انجام نمی‌دهند؟» منتشر ساخت. کتابی که چندین نوبت، از جمله در سال ۱۹۹۹ و ۲۰۰۷ مورد تجدید چاپ و بازنگری قرار گرفته و استقبال فراوانی از آن به عمل آمده است. آقای فورنیس در طول ۱۵ سال از طریق جمع‌آوری نظریات بیش از بیست هزار نفر از مدیران مؤسسه‌ها و شرکت‌های فعال در سراسر ایالات متحده آمریکا به این نتیجه رسید که مهمترین دلایل این رخداد، سه عامل زیر است:
۱/    کارکنان دلایل و ضرورت انجام دادن کار را نمی‌دانند؛
۲/    کارکنان چگونگی انجام‌دادن کار را نمی‌دانند؛
۳/    کارکنان نمی‌دانند انجام یافتن چه کاری از آنها مورد انتظار است.
او در هر سه مورد هم، اصلی‌ترین دلیل وضعیت پیش آمده را ضعف مدیریت و ناتوانی یا ناآگاهی مدیر از علم روز مدیریت، معرفی کرده و رهنمودهایی برای مدیران عرضه داشته است .

 

 

استرس یا اضطراب؟
استرس و اضطراب کلماتی هستند که در زندگی روزمره، برای توصیف حالات و احساسات بسیار استفاده می شوند:. به طور مثال، به هنگام سخنرانی در برابر جمع، به هنگام امتحان، به هنگام مشکلات مادی، تاُخیر سر یک قرار،
هنگامی که در شرایطی چون شرایط فوق، در سخنان خود از این دو کلمه استفاده می کنیم، توجه چندانی به تفاوت موجود میان آن دو نداریم.
ولی هنگام سخن گفتن از مشکلات روحی شایع در کودکان و نوجوانان، باید دقیق تر بود و تفاوت میان استرس و اضطراب را به خوبی درک کرد. در روان شناسی، اضطراب مرحله ی پیشرفته تر استرس مزمن است، که هنگامی به صورت یک مشکل بهداشت روانی در می آید که برای فرد یا اطرافیانش رنج و ناراحتی به وجود آورد یا مانع رسیدن او به اهدافش شود و یا در انجام کار های روزانه و عادی او اختلال ایجاد کند. برای درک بهتر ابتدا استرس (تنیدگی)، و سپس اضطراب را مورد بررسی قرار می دهیم.
تنیدگی (استرس)
استرس یا تنیدگی یا فشار عصبی، در روان شناسی به معنی نیرو و فشار است. هر محرکی که در بدن باعث ایجاد واکنش شود، عامل تنیدگی یا استرس زا نامیده می شود. به عبارتی دیگر، هر عاملی که موجب تنش روح و جسم و از دست رفتن تعادل فرد شود، عامل تنیدگی است.
تنیدگی واکنش یا واکنش هایی است که در فرد، در اثر حضور عاملی دیگر (عامل تنیدگی) به وجود می آید تا تعادل از دست رفته را باز گرداند، و باعث بسیج شدن قوای فرد برای مقابله با آن عامل و آماده باش موجود زنده می شود.
مراحل تنیدگی
تنیدگی معمولاً دارای سه مرحله است:

۱- واکنش اخطار:
مغز پس از دریافت خبر ناخوشایند (عامل تنیدگی)، آن را ثبت می کند و هیپوتالاموس به تفسیر آن، و سپس به فرستادن اخطار الکتروشیمیایی به غدد هیپوفیز موجود در مرکز جمجه می پردازد.
این غدد شروع به ترشح هورمونی برای تحریک غدد فوق کلیوی می کنند. به این ترتیب، هورمون آدرنالین از غدد فوق کلیوی آزاد شده و در جریان خون می ریزد و پیام را به سایر غدد در سراسر بدن منتقل می کند.
در نتیجه، طحال برای عمل بسیج شده و باعث ورود گلبول های قرمز اضافی در جریان خون می شود. بنابراین، اکسِیژن و غذای اضافی وارد سلول ها می شوند، قدرت لخته ی خون بالا می رود، کبد مواد قندی و ویتامین ها را رها می سازد، ضربان قلب بیشتر می شود و تنفس تغییر می کند.
همچنین، خون از پوست و احشا به ماهیچه ها و مغز جاری شده، باعث سردی دست ها و پاهامی شود، و بدن برای تهاجم یا حمله یا فرار به صورت آماده در می آید.این مرحله ممکن است از چند دقیقه تا ٢٤ ساعت به طول انجامد.
۲- مرحله ی مقاومت :
طی این مرحله که ممکن است ازچند ساعت تا چند روز طول بکشد، بدن عملاً برای مبارزه با عامل فشار بسیج است. به همین دلیل به مصرف انرژی فراوان نیازمند است.
بعد از واکنش و دفع یا حل عامل فشار، بدن احساس خستگی می کند. پس از مدتی استراحت، متابولیسم (سوخت و ساز) بدن به حالت عادی بر می گردد. معمولاً دو مرحله ی اول برای بدن مفیدند، چون از طرفی باعث می شوند تا بدن قوای خود را بسیج کند و در آن شرایط واکنش نشان دهد، و از طرفی دیگر، با تحریک غدد و فعال شدن هورمون ها، تعادل هورمون ها و دیگر مواد در خون دوباره بر قرار می شود.
۳- مرحله ی فرسودگی:
در صورتی که شرایط استرس زا بیش از حد طولانی شود، یا به طور مکرر رخ دهد، یا این که سیستم عصبی بدن نتواند به مرحله ی مقاومت خاتمه دهد و بدن مدتی طولانی همچنان بسیج باقی بماند(به خصوص در کسانی که اضطراب دارند)، ذخایر آن به تدریج تمام می شود و بدن در برابر بیماری ها آسیب پذیر می شود.
آنگاه است که فرد دچار مشکلات روانی، نظیر اضطراب، افسردگی، خستگی، عصبانیت، وسواس، پیری زودرس و
و نیز بیماری هایی جسمی همچون سرماخوردگی، آنفولانزا، کم اشتهایی، اختلال در هضم، سردرد، فشار خون بالا، سکته ی قلبی، روماتیسم، میگرن، سرطان، می شود.


اضطراب


اضطراب عبارت است از یک احساس منتشر، ناخوشایند و مبهم ترس (هراس) و دلواپسی، با منشاء ناشناخته که به فرد دست می دهد و شامل عدم اطمینان، درماندگی و بر انگیختگی فیزیولوژی است. وقوع مجدد موقعیت هایی که قبلاً استرس زا بوده اند یا طی آن ها به فرد آسیب رسیده است باعث اضطراب در افراد می شود.
همه ی انسان ها در زندگی خود دچار اضطراب می شوند، ولی اضطراب مزمن و شدید غیر عادی و مشکل ساز است. تحقیقات و بررسی ها نشان می دهند که اضطراب در خانم ها، طبقات کم در آمد و افراد میان سال و سال خورده بیش تر دیده می شود.


علایم شایع اضطراب


- احساس خستگی - عصبی بودن و بی قراری - ترس و نگرانی - بی خوابی یا بد خوابی - تپش قلب و تنفس نامنظم و سریع - عرق کردن - سردرد و سرگیجه - مشکل در تمرکز و حافظه - لرزش یا پرش عضلات - تکرر ادرار
علل اضطراب
به طور کلی علل اضطراب به سه عامل زیر بر می گردد:
- عوامل زیست شناختی و جسمانی:
در افراد مضطرب، میزان بعضی از هورمون های موجود در خون غیر عادی است. بنابراین هر آن چه که باعث اختلال در سیستم هورمونی شود، برای بدن خطر محسوب می شود. بارداری، کم کاری یا پر کاری تیروئید، پایین بودن قند خون، وجود غده ای در غدد فوق کلیوی که هورمون اپینفرین تولید می کند و بی نظمی ضربان های قلب از این عوامل هستند.
- عوامل محیطی و اجتماعی:
عوامل اجتماعی و ارتباطی بسیاری باعث به وجود آمدن اضطراب در افراد می شود، مانند مشکلات خانوادگی، احساس جدایی و طرد شدگی،
از عوامل محیطی می توان تغییرات ناگهانی و غیر منتظره را، همچون زلزله، بیماری، مرگ یکی از نزدیکان، نام برد.www.zibaweb.com
- عوامل ژنتیکی و ارثی:
یکی از مهم ترین عوامل اضطراب ژنتیک است و احتمال اضطراب در فرزندان افراد مضطرب بسیار بالا است.
البته الگو قرار دادن رفتار پدر و مادر و یادگیری و تکرار کار های آنان نقش مهمی در اضطراب فرزندان دارد (عامل اجتماعی)، ولی تحقیقات و بررسی های انجام شده بر روی حیوانات و دو قلو هایی که با هم یا جدا از هم زندگی می کنند و از والدین مضطرب به دنیا آمده اند، نشان می دهند که عوامل ژنتیکی نیز بسیار مؤثر اند. با این وجود باور نمی رود که ژن به خصوصی در این مورد نقش داشته باشد، بلکه ترکیب بعضی از ژن ها چنین پیامدی را به دنبال دارد.
طبق آخرین تحقیقات به نظر می رسد که عوامل ژنتیکی در بعضی انواع اضطراب مانند اختلال هراس و ترس از مکان های باز نقش زیادی دارد.
عوامل جانبی مؤثر در ابتلا به اضطراب
- طبق گفته های بعضی از متخصصان، تغذیه ی نادرست نیز در ابتلا به اضطراب نقش دارد. کمبود بعضی از اسید های آمینه ، منیزیم، اسید فولیک و ویتامین
B۱۲، باعث تسریع در ابتلا به آن می شوند.
- استفاده از مواد مخدر و دارو های روان گردان
- برخی از ضایعه های مغزی ( که باعث ایجاد علایمی شبیه به علایم اختلال وسواس می شوند.)
انواع اضطراب
به طور کلی اضطراب شش نوع دارد که هر کس می تواند به یک یا چند نوع از آن دچار باشد.


١- اختلال اضطراب فراگیر یا منتشر (
Generalized Anxiety Disorder )
این حالت در افرادی دیده می شود که به طور مداوم نگران وقوع اتفاقی هستند. موضوع این نگرانی ها می تواند بسیار متنوع باشد: نگرانی از بیمار شدن فرزندان، نگرانی از مرگ یکی از آشنایان، نگرانی از ته گرفتن غذا،
این حالت به مرحله ی مقاومت استرس شباهت دارد و خطر چندانی ندارد.
از علایم آن می توان تپش قلب، بی قراری، خستگی، بی خوابی، تنگی نفس، اختلال در تمرکز و حافظه را نام برد.
٢- اختلال هراس (
Panic Disorder)
این افراد دچار حملات اضطرابی ناگهانی می شوند که معمولاً چند دقیقه یا گاهی بیشتر طول می کشد. این حملات بسیار اتفاقی و طوری رخ می دهند که عامل تحریک کننده ی اصلی مشخص نیست.
افراد مبتلا به این نوع اضطراب اغلب جوان هستند. احساس تنگی و فشردگی در قفسه ی سینه، تپش شدید قلب، عرق کردن، لرزش، گیجی، احساس از دست دادن تعادل،
از علایم آن هستند، ولی این علایم آنقدر گسترده هستند که افراد فکر می کنند دچار سکته ی قلبی شده اند و می ترسند که بمیرند.
٣- ترس های اختصاصی یا ساده (
Simple Phobia)
شایع ترین نوع ترس است که طی آن فرد از مواجهه با بعضی موقعیت ها، فعالیت ها یا اشیاء اجتناب می کند، مانند بعضی از حیوانات (عنکبوت، موش، مارمولک،
)، بلندی، دریا، خون، مرگ، هر چیزی می تواند باعث این نوع اضطراب (که خطر خاصی به دنبال ندارد) بشود.
ترس از مکان های بسته (
Claustrophobia)، و ترس از مکان های باز(Agoraphobia، که افراد مبتلا به آن از حضور در فضای باز و پر ازدحام و شلوغ و خروج از محیط منزل خودداری می کنند. این اختلال معمولاً در نوجوانی شروع می شود، ولی سابقه ی آن می تواند به دوران کودکی و تجربه ی اضطراب جدایی در آن زمان برگردد.) از این نوع اضطراب هستند.
٤- ترس های اجتماعی (
Social Phobia)
این نوع ترس در اواخر کودکی یا اوایل نوجوانی شروع می شود و ترس و شرمساری از اشتباه کردن، صحبت کردن، غذا خوردن، سرخ شدن یا لرزش صدا و
در برابر جمع است و و با خجالت ساده تفاوت دارد. این حالت اضطراب مانع شناخت افراد جدید می شود و فرد را انزوا و گوشه گیری می کشاند.
۵- اختلال وسواس (
Compulsive–Obsessive Disorder)
در این حالت فرد افکار یا اعمالی را بر خلاف میل خود تکرار می کند. این بیماری می تواند به صورت وسواس فکری یا وسواس عملی یا هر دو در فرد ظاهر شود. در وسواس فکری، فرد قادر نیست فکر، احساس یا عقیده ای تکراری و مزاحم را از ذهن خود بیرون کند.
افکار وسواسی می توانند بسیار ناراحت کننده، وحشت آور یا وحشیانه باشد. افکار وسواسی می توانند باعث شوند که فرد به سمت عادات وسواسی گرایش پیدا کند، یعنی عمل یا اعمالی را به طور مکرر انجام دهد (وسواس عملی). مانند شستن مکرر دست ها، بالا کشیدن بینی،
اعمال وسواسی هیچگونه توجیه منطقی ندارند.
۶- اختلال استرس پس از سانحه (
Post- Traumatic Stress Disorder)
آن را به نام «سندرم موج انفجار» نیز می شناسند. این حالت مربوط می شود به حادثه ای (از قبیل جنگ، تصادفات شدید، سوانح طبیعی،
) که با استرس شدید هیجانی همراه است و شدت آن می تواند به هر کسی آسیب برساند.
یک دوم افرادی که دچار چنین استرس شدیدی می شوند، علایم مربوط به آن را (مانند خواب های تکراری، خاطراتی مبهم ولی فراگیرنده، از دست رفتن تعادل و پرخاشگری شدید،
) پس از گذشت حدود سه ماه از دست می دهند.
هرچه اقدامات لازم برای درمان زودتر انجام گیرد، احتمال ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه کمتر می شود. در صورتی که این حالت بیش از چند ماه طول بکشد، احتمال این که تا آخر عمر با فرد باقی بماند بسیار زیاد می شود.
اضطراب در کودکان و نوجوانان
تشخیص اضطراب و درمان آن در کودکان و نوجوانان بسیار مهم است، چون شخصیت آنان طی این دوره شکل می گیرد. بسیاری از کودکان زمانی که در شرایط جدیدی قرار می گیرند، دچار اضطراب می شوند و واکنش های متعددی را از خود بروز می دهند ( لکنت زبان، آویزان شدن به پدر و مادر، خجالتی شدن، جویدن ناخن،
). وظیفه ی والدین در این موقعیت این است که با او با صبر و حوصله بر خورد کنند و به او اعتماد به نفس لازم را برای مواجهه با آن شرایط بدهند.
تشویق والدین در ارتباط بر قرار کردن فرزندان با محیط خارج از خانه و افراد غیر فامیل بسیار مؤثر است. بسیاری از والدین از این احساس فرزندشان تا روزی که به مشکل برخورند (مثل اولین روز مدرسه) بی اطلاع هستند. یکی از شایع ترین دلایل دل درد و حالت تهوع که در کودکان دبستانی دیده می شود، ترس و اضطراب آن ها از مدرسه است.
نگرانی پدر و مادر ( از ورود تازه ی کودک به مدرسه، وضعیت درسی او و
) باعث انتقال آن به فرزند می شود و اضطراب او را افزایش می دهد. از اختلالات اضطرابی شایع در کودکان می توان اضطراب اجتماعی، ترس از مدرسه، اضطراب امتحان و اضطراب جدایی را نام برد.
با بزرگ شدن کودک و پا گذاشتن به دوران نوجوانی ممکن است اختلالات اضطرابی جدیدی در او پدید آید. در این زمینه می توان به عوامل زیر اشاره کرد:
- اضطراب ناشی از پذیرفته نشدن از جانب همسالان نوجوانان در این مرحله از زندگی خویش به شدت به همسالان خود گرایش دارند و به دنبال برقراری ارتباط و دوستی با آنان هستند.
والدین باید نیاز طبیعی مورد توجه همسالان قرار گرفتن فرزندشان را درک کنند و برای دوستان او احترام قائل باشند. همچنین حفظ اعتبار و شخصیت نوجوان در مقابل همسالان بسیار مهم است.
ترس از برقرار کردن روابط عاطفی و اجتماعی و سرزنش های والدین در انتخاب دوستان به دلیل متفاوت بودن فرهنگ و آداب و رسوم و ارزش های خانواده ها، باعث اضطراب در نوجوان می شود. برای جلوگیری از پنهان کاری، پدر و مادر باید در زمان مناسب و با منطق و ملایمت او را متوجه نتایج نامطلوب بعضی از معاشرت ها کنند.
- تغییرات جسمی نگرانی و اضطراب در این مورد می تواند ناشی از دیررسی یا زودرسی بلوغ، احساس خجالت، نا آگاهی و یا ترس از شرایط جدید و ناتوانی در تطابق دادن رفتار خود با این شرایط باشد.
برای جلوگیری از اضطراب، پدر و مادر یا مربیان باید به طور مناسب و شایسته، نوجوان را (قبل از پیدایش علایم ثانویه ی بلوغ) در جریان مسائل مربوط به تغییرات جسمانی و آثار روانی آن بگذارند.
- بروز رفتار های پرخاشگرانه مخالفت با افراد مختلف در خانه و یا خارج از آن، از خصوصیات بعضی از نوجوانان است که ممکن است با پرخاشگری کلامی یا غیر از آن همراه باشد.
عدم توانایی کنترل این رفتار پرخاشگرانه باعث اضطراب در بسیاری از نوجوانان می شود. برای جلوگیری از این حالت، تربیت مناسب والدین، مقاوم ساختن فرزند در برابر سختی ها از دوران کودکی و ایجاد امنیت روانی می تواند مؤثر واقع شود. امر و نهی های غیر اصولی و محدودیتهای بی مورد در کسب استقلال و آزادی، باعث تحریک عصبانیت و خشم های کنترل نشده در نوجوانان می شود.
والدین باید به نوجوان بیاموزند که به هنگام خشم، منطقی برخورد کند و بدون توهین و تحقیر دیگران عواطف خود را بیان کند. همچنین باید به او بفهمانند که نحوه برخورد دیگران با او تا حدی نتیجه رفتار خود او با دیگران است.
- ترس از مستقل شدن یکی از عمومی ترین نیازهای نوجوانان داشتن استقلال و آزادی است. کسب استقلال در بسیاری از نوجوانان باعث اضطراب می شود. از جمله مشکلاتی که طی دستیابی به استقلال در نوجوانان دیده می شود، تضاد و دوگانگی است. یعنی نوجوانان با این که می خواهند و می دانند که باید مستقل شوند، از استقلال می ترسند.
ناآگاهی از وضعیت پس از استقلال، یکی از دلایل اصلی این امر است. برای جلوگیری از ابتلا به اضطراب و دوگانگی، والدین باید به نوجوان اعتماد به نفس و جرأ
ٔت تجربه کردن دهند و برای او امنیت روانی فراهم کنند. دادن مسئولیت و فرصت به نوجوان و اجازه ی اظهار نظر و تصمیم درباره ی امور مربوط به خود، بدون تنبیه و تحقیر او به خاطر اشتباهاتش، باعث می شود تا او از خطا هایش عبرت بگیرد، راه های مختلف زندگی را بیاموزد و برای مستقل شدن آماده شود.


راه های پیشگیری از اضطراب


برای جلوگیری از اضطراب راه های فراوانی وجود دارند که در افراد گوناگون مختلف اند. از عمومی ترین راه ها می توان موارد زیر را مثال زد:
۱- رژیم غذایی سالم استفاده از غذا های متنوع و حاوی انواع مواد لازم برای بدن به میزان متعادل در حفظ تعادل بدن نقش اساسی دارد. مصرف غذا های پر چرب و شیرین، مقادیر زیاد نمک و کافئین و استفاده ی بیش از حد از ویـتامـینهای
A، D ،E و K که با ذخیره شدن در بدن می توانند اثرات سمی داشته باشند، باعث به وجود آمدن اختلال در بدن می شوند.
نوشیدن حدود دو لیتر آب به طور روزانه ضروری است. عدم پر خوری و حفظ وزن متعادل به سلامت بدن و روح کمک می کند.
۲- فعالیت بدنی به طور منظم ورزش کردن به خصوص ورزش کردن به طور منظم یکی از راه های پیشگیری و درمان اضطراب است. پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که پیاده روی تند و سریع به مدت ٤٠ دقیقه میزان اضطراب را بهطور متوسط تا ١٤ درصد کاهش میدهد.
به علاوه، ورزش کردن باعث بالا رفتن کارایی دستگاه تنفسی و گردش خون، حفظ تعادل وزن و شادابی فرد می شود. ورزش هایی نیز چون یوگا باعث افزایش آرامش می شوند و در جلوگیری از اضطراب بسیار مفیدند.
٣- افزایش اعتماد به نفس اعتماد به نفس بالا باعث می شود تا بدن بتواند از حداکثر از نیروی خود برای مقابله با استرس استفاده کند. به این ترتیب فرد کمتر دچار مشکل میشود.
٤ـ عدم گوشه نشینی و اجتماعی بودن هنگامی که افراد دچار فشار روانی می شوند، بهطور غریزی از صحنه عمل و اجتماع کنارکشیده و به گوشهای پناه می برند، در حالی که گوشهگیری باعث تشدید استرس می شود.
ارتباط با افراد و دوستان، به خصوص کودکان که میتوانند فرد را به خنده وادارند، باعث از یاد رفتن نگرانی حتی برای مدتی کوتاه می شود.
۵ـ حمایت اجتماعی وجود حمایت اجتماعی در زندگی هر فرد باعث میشود تا او در مقابل بحرانهای زندگی برای دفاع از خود سپری داشته باشد که به آن تکیه کند.
حمایت اجتماعی، احساس امنیت و اعتماد به نفس افزایش میدهد و فرد را در مقابل استرس و فشار روانی مقاوم تر می سازد.
۶ـ اندیشیدن به زمان حال اندیشیدن به زمان حال و کنار گذاشتن رؤیا ها و آرزو ها برای موقعیت های مناسب تر آرامش ذهنی را افزایش می دهد. همچنین مشغول کردن ذهن به کاری که در حال انجام است و فکر نکردن به زمینههای اضطرابزای آن بسیار مؤثر است.
۷ـ کسب اطلاعات در مورد شرایط تنش زا بی اطلاعی از موقعیت فشارآور باعث استرس و اضطراب بیش تری در افراد می شود. کسب آگاهی و اطلاع از شرایط و مواردی فرد که با آن ها مواجه خواهد شد سبب میشود که کمتر دچار نگرانی و دلواپسی شود.
به طور مثال در جریان گذاشتن بیماران از نحوه ی عمل و درد های پس از آن باعث می شود تا آنان کمتر دچار اضطراب شوند.
٨ـ خندیدن مطالعات نشان می دهند که خنده از سالمترین راه های جلوگیری از فشار روانی است. طبق تحقیقات انجام شده، به هنگام خنده، جریان خون در مغز افزایش یافته و هورمونی ضد درد (که باعث احساس خوشی و سلامتی در شخص می شود) در مغز آزاد میشود و میزان هورمونهای استرسزا در خون را پایین میآورد.
٩ـ ابراز هیجان بر روی کاغذ متخصصان معتقدند که نوشتن ساده ی هیجانات و احساسات بر روی کاغذ موجب تسکین فشارهای روانی ناشی از رویدادهایی چون از دست دادن شغل، مشکلات خانوادگی و
میشود .


درمان اضطراب


در بعضی از موارد اضطراب بدون نیاز به مراجعه به پزشک میتواند درمان شود. به این موارد، اضطراب طبیعی می گویند که طی آن اضطراب به خوبی توسط بیمار کنترل و برطرف میشود (مثل ترس ناشی از امتحان). در چنین شرایطی اضطراب میتواند توسط اعمال و روشهایی از قبیل حمام گرفتن به مدت طولانی، تنفس عمیق، صحبت کردن با شخصی مورد اعتماد، استراحت در یک اتاق تاریک و
تحت کنترل درآید.
مراجعه به پزشک زمانی ضروری می شود که خود درمانی فرد جواب ندهد، یا فرد دچار هراس بیش از حد یا علایمی جدید و غیر قابل توجیه شود. در آن صورت پزشک درمان دارویی یا درمان غیر دارویی (روش های کلاسیک) را به او پیشنهاد می کند.
از دارو هایی که امروزه برای درمان اضطراب مورد استفاده قرار می گیرند می توان پروزاک (
Prozac)، دارو هایی از خانواده ی بنزودیازپین ها (برای مدت کوتاه)، سرتالین (Sertaline) و را مثال زد. عده ای از متخصصان استفاده از بعضی از این دارو ها را (مانند پروزاک، که طبق تحقیقاتی که به تازگی انجام شده است احتمال خودکشی در جوانان را افزایش می دهد) توصیه نمی کنند و درمان های غیر دارویی را پیشنهاد می کنند.
در این زمینه می توان تن آرامی (آرام سازی،
Relaxation)، حساسیت زدایی، توقف تفکر، سرمشق دهی و را مثال زد. در این روش ها به بیمار آموزش داده می شود که بدن خود را برای مقابله ی مؤثر و مستقیم با عوامل تنشزا آماده کند.pezeshk.us


00000000000000000000
اضطراب عامل مرگ بیماران قلبی است
پژوهشگران آمریکایی دریافتند اضطراب طولانی مدت برای مبتلایان به بیماریهای قلبی کشنده‌است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از پایگاه خبری نیوکرالا، در این پژوهش محققان دانشکده پزشکی هاروارد با بررسی 516 بیمار قلبی دریافتند، اضطراب شدید و طولانی مدت احتمال بروز حمله قلبی ناشی از آن را افزایش می دهد.
بنا به این گزارش، این پژوهش نشان می دهد این احتمال در بیماران قلبی تقریباً ‌2 برابر افزایش می‌یابد.
همچنین در این پژوهش آمده است: مدت زمانی که پزشک و خانواده بیمار با وی هستند مهمترین عامل در جلوگیری از اضطراب این بیمار است و به عبارتی دیگر هرچه بیمار با خانواده و پزشک تعامل بیشتری داشته باشد وضعیت سلامتی وی بهتر می شود و اضطراب کمتری خواهد داشت.
بر اساس این گزارش، محققان این پژوهش به مدت زمان اضطراب بیمار تأکید زیاد دارند و اعلام کردند رابطه مستقیمی بین زمان اضطراب و بروز سکته در فرد مشاهده می شود.

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۲۹
حسن تبریز

نظرات  (۲)

سلام. کاملا با مقاله شما موافقم . متاسفانه این موضوع تنها مختص به کارمندان نیست، عامه مردم هم چندان ارزشی برای مطالعه قائل نیستند و مدام به دنبال بهانه جویی هستند که مثلا کتاب گران است یا وقت نداریم در حالی کا حاضرند چند برابر مبلغ یک کتاب را پیتزا بخورند یا اینکه چند ساعت پای وایبر بشینند !!
یک مطلب جدید با موضوع"مواد لازم برای موفق شدن در زندگی" در وبلاگم منتشر کردم. خوشحال میشم بیاید و نظرتان را بیان کنید.
اظطراب خیلی بده بخصوص وقتی به درجه فوبیا میرسه.......کاش مردم سعی میکردن تا اطلاعات و مهارتهاشون رو در این زمینه بالا ببرند
پاسخ:

 سلام من با شما موافقم اگه واقعا بشه که همه مطالعمونو تو این زمینه بالا ببیریم خیییییییلی خوبه آدم آروم میشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی